Nana-ism!

Wonderful Nana:


!تمدن غرب از شکم یک جامعه ای که به شکل غریزی عدالت را برقرارمیکرد ( یعنی انتقام جوئي همگانی ) برای رام کردن (این حیوان تشنه)که جامعه را داشت

از میان تکه پاره میکرد به وجود آمد عدالت به شکلی که ما میشناسیم به قرن ششم قبل از میلاد باز میگرد


دیک شاعر - فیلسوف - سرباز - تاجر - و منقد اجتماعی به نام سولون که نابغه ای بود به شکل انقلابی توسط مردم به قدرت رسید تا به ماموریت :پایان نهادن به دایره انتقام و خشونت که برای قرن ها یونان را در خود فروبرده بود اقدام کند

آتنی ها صلح و نظم میخواستند و روی خود را به مردی نمودند که ویژناو را از آینده و عدالت اجتماعی از شعرهایش دریافته بودند سولون اولین اسکلت بندی یک سیستم دموکراتیک را بین اولین سری دیدگاه های خود تشریح کرد او (( تغییری )) در برخوردهای جامعه داد و کدی قانونی برای اعمال تعیین کرد

این سیستم اساسش برابری همه در برابر قانون بود (یک پخش قدرت به همه از
طریق قانون )

و مطرح شدن مورد دعوا در ملا عام با حق داشتن ژوری برای متهم

و باقی تشکیلات مذهب برای نخستین بار از قوه قضائیه برای بشر

٬ جدا شد سولون انتقام خصوصی را به عدالت عمومی تبدیل کرد

او عدالت وحشی به شکل انتقام گیری را هرس کرد و شخم زد

و کاشتو از آن یک مرکزیت برای دموکراسی ساخت

هیچ آزادی خواهی روی عرصه گیتی نیست که به جستجوی عدالتنباشد

اساسا عدالت خواهی است که انسان را آزادی خواه میکند

عدالت عدالت عدالت اگر همه جهان در جستجویش باشند

بهشت را بگوی شب بخیر

که بهشتمان همین دو روزه روی زمین است ولی هیهاتا..... که اکثریت خواب هستیم .............نانا