Friday, June 27, 2008

Uprising in Mashhad

یک به صد
from nanazola2.blogspot.com !


مث کفتار هار از مردم بی دفاع ایران میترسند :



((امروز در پارک ملت مشهد چه خبر بود ؟


: میدونستم که ساعت پنج قرار هست یک تجمع اعتراض امیز در پارک ملت برگزار بشه ! ساعت چهار راه افتادم و یک دوری حومه پارک ملت زدم ببینم اوضاع از چه قراره … هر چه که به چشم میخورد نیروهای انتظامی بود که دور پارک ملت رو به محاصره در اورده بودن ! داخل خیابونهای فرعی اتوبوس های مملو از نیرو پارک شده بود !
ساعت پنج نیروها قبل از اینکه شعار ها شروع بشه شروع به بازداشت کردند ! ماشین ها پر میشد از بازداشت شده ها و راه می افتاد … تجمع کم کم شکل گرفت و شلوغ شد …نیروهای لباس شخصی همه جا پر بودند و هر کس رو که میگرفتند کتک میزدند ! یه لباس شخصی بود این پفیوز فک کنم بوکسور بود … چنان هر کس رو که میگرفتن زیر مشت و لگد میگرفت که انگار دشمن خونیشه ! مردم که شروع کردند به شعار دادن و سوت زدن یکدفعه نیروهایی با جلیقه سبز حمله کردند و بلافاصله نیروهای لباس پلنگی که مسلح به اسلحه هایی بودن که تا حالا ندیدم بودم ! اسلحه ها تقریبا شبیه سیمینوف بود اما با لوله هایی بزرگتر و جلیقه های ضد گلوله و سپر که به تجمع حمله کردند ! یه عده از نیرو ها هم لباس سرتاسر نارنجی پوشیده بودن که در نگاه اول فکر کردم رفتگر هستند ولی فهمیدم نیروهای ویژه هستن !
چیزی که برام جالب بود نیروهایی بودند که لباس هاس فرم سر تاسر مشکی پوشیده و کلاه های کش باف مشکی به سر مجهز به کلت کمری و کارد با دستکش های چرمی بی انگشت و قیافه های سوخته و البته ورزیده ! ایندفعه بر عکس دفعه قبل نیروها قبل از اینکه تظاهرات شروع بشه وارد عمل شدند و میتونم بگم اکثرا شانسی میگرفتن و از روی قیافه ها بازداشت میکردن !
جوانی رو گرفته بودند و داشتند میزدند و میبردند که مادرش رسید و دست پسرش را کشید که یکی از این مامورها با باتوم زد روی دست مادرش و پسر رو بردن ! نیروهای زن چند نفری به زنان حمله میکردند و یک نفر اونها رو که میگرفتن نیروهای لباس شخصی دست هاشون رو به هم دور اونها حلقه میکردند و به طرف ماشین نیروی انتظامی میبردند تا مردم برای ازادی اون زن نتونن کاری بکنن !
یک پیر مرد رو گرفتن و نمیدونم چی دیده بودن ازش که خیلی بهش سخت گرفتن و بازجویی بدنی کردند ازش و وقتی اعتراض کرد زدن توی دهنش که بنده خدا دندون مصنوعی بالاش از تو دهنش افتاد و اون رو از روی زمین برداشت …با اینکه ماشین جا نداشت این پیرمرد رو به زور هل دادن و توی ماشینش کردن و ماشین راه افتاد !
با یکی از نیروهای لباس شخصی روی هم ریختم و گرفتمش زیر سوال ..گفت از تمام شهر های استان نیرو اومده مشهد …میگفت از هفت صبح اینجاییم و پاهام شل شده ! بهش گفتم حاجی یه چیزایی این مامورا دستشونه چیه ؟ گفت اینا شک وارد میکنه … میگفت اشعه داره و به هر کسی بخوره نمیتونه حرکت کنه و میفته ! گفت این دیوونه ها نمیدونن چقدر نیرو اومده ! همینقدر که نیروهای لباس رسمی هست همینقدر هم لباس شخصی اینجا هست !
داشتم برمیگشتم روبروی کلانتری سجاد شلوغ بود … مادرهایی که دنبال گم کرده های خودشون بودن !))


گزارشی بود از پیک ایران

این حرکات باید همزمان در همه جای ایران به وجود بیاید تا دیگر نیروی
کافی برای سرشکن کردن بین مردم این شکل بالا نداشته باشند

No comments: